تخته سیاه...
شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۰۵ ب.ظ
گوشه چادرش به زمین کشیده می شد.
یکی از پسرای کلاس نگاهی به عقب کلاس کرد و گفت :
یادمون باشه به شریف بگیم
دیگه نمی خواد کلاس رو جارو کنه.
کلاس پر شد از خنده دانشجوها.......
دختر نگاه پرمعنایی به پسر کرد و گفت : قبول .
اونوقت کی میخواد تو رو جمع کنه؟؟؟؟؟
این بارصدای خنده ها بلندتر شد..
- ۹۲/۱۲/۲۴